گروه سیاسی: ترامپ در شرایطی روز ۲۰ ژانویه ۲۰۲۵ به کاخ سفید بازگشت که جهان یک دوره ۴ ساله دوران پر از تنش و خودشیفتگی او در عرصه بین المللی را تجربه کرده بود و این بار حتی اروپاییها نیز در برابر گفتمان به شدت یک سویه او کمربندها را محکم بسته بودند.به گزارش اقتصاد24,
البته که حضور او در همین روزهای نخست نه فقط برای ایران با تنش همراه شد بلکه گریبانگیر کشورهای اروپایی همچون دانمارک و همچنین کانادا، چین، مکزیک، پاناما و بسیاری از دیگر کشورها نیز شده است.
اما مساله مذاکره یا گفتوگو با غرب و آمریکا در تهران نیز به چالشی جدی تبدیل شده است، چالشی که به نظر میرسد هر چقدر هم تلاش کنیم از گفتوگو بپرهیزیم، اما با توجه به روندی که حتی حماس برای گفتوگو با آمریکا پیش گرفته است در نهایت یک گزینه روی میز برای ایران نیز هست.
اما در این بین باید توجه داشت که به دلیل مواضع ترامپ در رابطه با جنگ تجاری با چین، کانادا و مکزیک، تصاحب گرینلند، کاهش کمک به ناتو، تغییر رویکرد به اوکراین، مواضع ضد بشری تمام عیار در مورد کوچ اجباری مردم غزه و تبدیل این منطقه به یک ساحل تفریحی تحت اداره آمریکا، کشورهای اروپایی و عرب و همچنین چین نیز دل خوشی از دولت ترامپ ندارند.آمریکای ترامپ اساسا قابل گفتوگو است؟
در این شرایط، اما همین کشورها نیز راه گفتوگو را نمیبندند کما این که برای ایران نیز فرصت بسیار مناسبی فراهم شده است تا از طریق همکاری با این کشورها وضعیت خود در زمین بازیهای جهانی را بهبود ببخشد، اما سوال هم چنان این است که آیا آمریکای ترامپ اساسا قابل گفتوگو است؟
اما رحمن قهرمانپور تحلیلگر ارشد مسائل آمریکا و کارشناس حوزه سیاست خارجی در همین باره و البته با اشاره به مناسبات کنونی میان تهران و واشنگتن و مسئله مذاکره با ایالات متحده نیز پیش از این به امتداد گفته بود: «از ابتدا هم مشخص بود که ترامپ در دور جدید ریاست جمهوری خود با تلفیقی از سیاست فشار و مذاکره جلو خواهد آمد. البته در اینکه در شرایط کنونی منطقهای، ترامپ بخواهد فشار حداکثری خود را کنار بگذارد، دور از ذهن بود؛ اما مسئله این بود که شکل این فشار حداکثری به چه شمایلی خواهد بود.»
وی میافزاید: «برخی تصور میکردند که ترامپ در ابتدا، پیشنهاد مذاکره خواهد داد و برخی نیز میگفتند که ترامپ از ابتدا سیاست فشار حداکثری را در دستور کار قرار خواهد داد. با این دستورالعمل اخیر، او در واقعی سعی کرد که به قول معروف، حد وسط را رعایت کرد. به عبارتی، او نه دستورالعمل اجرایی صادر کرد که حکم قانون را داشته باشد و نه از سوی دیگر به صورت کامل از فشار حداکثری صرفنظر کرد.»
ترامپ با یک کابینه دو سویه
این کارشناس سیاسی ادامه میدهد: «این سیاست به پویشهای داخلی دولت ترامپ برمیگردد. در کابینه او، گروههایی نظیر مارکو روبیو، تند بوده و گروههایی مثل ایلان ماسک، خواستار تعامل هستند و در عین حال، گروههایی نظیر دیوید ونس تا حدی، علاقهای به سیاست خارجی ندارند. این الگو، البته تنها در مورد ایران هم نبوده و در مورد مکزیک و ماجرای اعمال تعرفهها، نسبت به این کشور نیز از همین سیاست پیروی میکند. فکت شیتی هم که منتشر شده، لحن تندی داشته و اذعان میکند که ایران، اصلیترین حامی تروریسم در جهان بوده و باید دسترسی تهران به سلاحها، محدود شود.»
رحمن قهرمانپور، اما درباره امکان یا عدم امکان یا تمایل ایران و آمریکا به گفتوگو نیز میگوید: «به نظر من، وضعیت فعلی، منتفیکننده مذاکره بین تهران و واشنگتن نیست، هرچند آن را تا حدی دشوار میکند. به نظر میرسد که مذاکره با آمریکا از دستور کار تهران خارج نشده اما، ایران میخواهد، تصور واشنگتن، مبنی بر ضعیف شدن ایران و رغبت آن نسبت به مذاکره و امتیاز دادن را تغییر بدهد. مسئلهای که شاید در این بین موثر بوده، این است که برخی در ایران فکر میکردند که ترامپ، خیلی به توافق با تهران احتیاج دارد و خیلی در مقابل ما کوتاه خواهد آمد. نگاهی که از ابتدا هم با هر پیشفرضی-خواه اینکه ترامپ در خاورمیانه به ایران نیاز دارد و خواه اینکه ترامپ، دلال و اهل معامله است-واقعبینانه نبود. وقتی ترامپ، این دستورالعمل را صادر و آن فکت شیت را منتشر کرد، خیلیها جا خوردند.»
رویکرد سیاستمدارانه تهران در برابر واشنگتن
این کارشناس سیاسی و منطقهای و استاد دانشگاه، اما درباره رویکرد تازه تهران درباره مذاکره نیز میافزاید: «به نظر میرسد که مجموعه پویشهای سیاسی در تهران، سیستم را به این جمعبندی رسانده که خب! ما باید در مقابل ترامپ تا حدی سختگیری کنیم تا او فکر نکند که در هر شرایطی آماده مذاکره و توافق هستیم. احتمالا؛ گام بعدی این خواهد بود که طراحی بشود که مذاکره به چه شکلی طراحی شود که منافع ایران نیز در آن تامین شود. به نظر من، مذاکره بین تهران و واشنگتن، منتفی نیست.»
وی تصریح میکند: «یکی از ضعفهای جدی نظام سیاسی و اداری ما این است که افراد، بدون هماهنگی، نظراتی را بیان میکنند که بعدها، خودشان منکر آن میشوند. این، ویژگی رقابتهای درون سیستم نظام سیاسی است که افراد، هر فرصتی را برای تقویت موقعیت خود در سیستم غنیمت میبینند؛ اما برآیند این کار، باعث میشود که در خیر عمومی و منافع ملی، نظام آسیب ببیند.»
قهرمانپور در پایان نیز با تاکید بر شوک بازگشت ترامپ بر نظامهای سیاسی و اقتصادی و مساله تحریمها میگوید: «از پیش مشخص بود که ترامپ با آمدن خود، شوکی را به همراه خواهد آورد. تحریمها اثر تساعدی داشته و هرچه زمان میگذرد، اثر منفی تحریمها بیشتر و بیشتر میشود، چرا که تابآوری نظام اقتصادی، اجتماعی و سیاسی، کمتر و کمتر شده و به تعبیر دقیقتر با گذشت زمان، اثر تحریمها بیشتر خواهد شد. بنابراین، اگر مقداری واقعبینانه به صحنه نگاه میکردیم، این وضعیت قابل پیشبینی بود. کما اینکه در ماههای آینده اگر همین وضعیت تداوم پیدا کند، وضع بدتر خواهد شد.
توجه کنیم که ترامپ، نه تنها در مورد ایران که در مورد مکزیک، کانادا و اروپا نیز همین وضعیت را ایجاد کرده؛ منتها، چون آنها تابآوری اقتصادی زیادی دارند، تاثیرپذیری کمتری از حرفها و مواضع ترامپ در اقتصاد خود میبینند. ما بر اثر تحریمها، تابآوری اقتصادی و اجتماعی خود را از دست دادیم.»