تبریز، شهری که روزگاری با نام «نگین گردشگری شمالغرب» شناخته میشد، اینک در چنبرهی حاشیهنشینی بیضابطه و توسعه صنعتی افسارگسیخته، سیمایی فرسوده و رنجور به خود گرفته است؛ شهری که در چهارگوشهاش، میان زخمهای مزمن بافتهای فرسوده، مشاغل مزاحم و تراکم بیحد و حصر واحدهای کارگاهی، گویی گازانبری بلعیده میشود و صدای خفهشدهاش در هیاهوی ناکارآمدیهای مدیریتی گم شده است.
داستان شهری که بی صدا “بلعیده” می شود!
خبرگزاری فارس _تبریز: اگرچه معضل لاینحل حاشیهنشینی بهویژه در کلانشهرهای ایران، معلول رشد شهرنشینی و افزایش مهاجرت از روستاها و شهرهای کوچک به مقصد کلانشهرها و مراکز استانها در دهههای اخیر میباشد، بااینحال، نمیتوان از سهم بیتدبیری ها و ضعفهای مدیریتی در حوزههای شهری و نظارتهای بالادستی در شکلگیری و فراگیری “متاستاز حاشیهنشینی” چشمپوشی کرد.کارشناسان مسائل شهری و مدیریتی معتقدند، ضعف نظارتهای مدیریتی، خلأ های قانونی، فقدان سیاستها و برنامههای شفاف و تعیینکننده در حوزه شهرسازی و دستکم، بیتوجهی به رعایت و اجرای دقیق قوانین موجود و در کنار اینها، تساهل و تسامح ادامهدار در حوزه برخورد و جلوگیری از رشد و افزایش حاشیهنشینی، عدم اجرای قوانین و مقررات موجود، بیتوجهی به اجرای طرحهای تفضیلی و جامع در پروسه توسعه شهری و ساختوسازها، تثبیت کاربریهای مصوب شهری و صیانت از آنها، تعیین تکلیف خط و مسیر توسعه بلندمدت شهرها در افق ۵۰ساله، رهاسازی موضوع انتقال و حذف ساختوسازهای غیررسمی مسکونی، خدماتی، کارگاهی، تولیدی و صنعتی در داخل و حریم شهرها، عدم رعایت حریم و محدوده شهرها در پروسه توسعه و مواردی ازایندست، اصلیترین دلایل دخیل در افزایش حاشیهنشینی شهری به شمار میروند که امروز، کلانشهرها و مراکز استانها را تحت تأثیر خود قرار داده و در تقارنی ناهمگون، به شکلگیری بافتهای شهری متفاوت و بعضاً متضاد از هم منجر شده است.
در این میان، ضعف و ناتوانی مدیریتهای شهری در کلانشهرها بهویژه تبریز در اعمال نظارتهای مستمر و جلوگیری از توسعه حاشیهنشینی از یک سو، ناتوانی پارلمان شهری در اتخاذ سیاستها و برنامههای راهگشا در این حوزه از سوی دیگر، در کنار خلاء اعتبارات و بودجههای کلان عمرانی در حوزه احیاء، انتقال، توانمندسازی و بهسازی این دسته از بافتهای شهری عمدتاً فاقد اصول و استانداردهای شهرسازی و معماری، بر بلاتکلیفی این معضل بزرگ شهری دامن زده است.این وضعیت سبب شده است که بهموازات توسعه و افزایش حاشیهنشینی شهری و حاشیهنشینی صنعتی به اذعان رئیس کمیسیون شهرسازی و معماری شورای اسلامی شهر، شهر تبریز به شکلی گازانبری، در میان همین بافتها و عناصر ناهمگون شهری بلعیده شود.تراکم و افزایش روزافزون واحدهای تولیدی، صنعتی، کارگاهی، خدماتی و حتی مشاغل مزاحم در حاشیه و درون بافتهای شهری تبریز، این روزها چهرهای کریه و غیر قابل تحمل از تبریزی ساخته است که زمانی بهعنوان یکی از زیباترین مقاصد گردشگری مطرح بود و امروز، در حصار عذابآور حاشیهنشینی شهری و صنعتی، در چهارگوشه خود گرفتار آمده است.
اوضاع اسف بار ورودیهای سهگانه تبریز در جهات غربی، جنوب غربی و شرقی، حاشیه اتوبانهای پاسداران، کسائی، آزادراه تبریز، سهند، شهرکهای صنعتی و کارگاهی واقع در مسیر ترانزیتی تبریز، از مایان تا شهرک شهید سلیمی، مناطق صنعتی کندرود و کرکج و سهراهی اهر و باسمنج تا آرپادره سی، کل بدنه شمالی، جنوبی مسیر پل کابلی تا هتل مرمر و دهها ناحیه و محله کارگاهی، نمایشگاهی، خدمات خودروئی و غیره در مرکزیترین محلات و مناطق شهری، از تبریز، لقمهای بلعیده شده در دل این دسته از بافتهای، حاشیهای، فرسوده، صنعتی و مشاغل مزاحم ساخته که عملاً، هم زندگی عادی را برای شهروندان مختل کرده و هم ترافیک شهری و دیگر معضلات اجتماعی را به این شهر تاریخی تحمیل نموده است.
این در حالی است که برخلاف رشد سریع توسعه و افزایش چنین بافتهای مزاحم و ناهمگون، سیاستها، اقدامات و مداخلات لاکپشتی مدیریتهای شهری و استانی در ادوار مختلف نیز، دوای درد موردنیاز برای درمان غده سرطانی حاشیهنشینی های شهری و صنعتی که حالا به نقطه “متاستاز” رسیده است، نبوده و مسئولان و شهروندان، تسلیم جریان بلعیدهشدن تبریز به دست حاشیهنشینی شدهاند.در چنین اوضاعی، نه اجرای پروژههای حداقلی مسیرگشایی مسکن گونه، نه اجرای طرحهای بهاصطلاح مقاومسازی مسکن، نه انتقال محدود واحدهای مسکونی در معرض خطر و نه اجرای پروژههای موسوم به “نجات تبریز” نیز نتوانسته و نخواهد توانست، متاستاز حاشیهنشینی تبریز و بلعیدهشدن آن را دوا کند ..
لینک کوتاه : https://khooshkhabar.com/?p=29306
- ارسال توسط : کریم دلاویز