نصر: پسر ۲۸ ساله ای که در تیرماه سال ۱۳۹۸ در یک درگیری خیابانی باعث قتل مرد جوانی شده و از سوی قضات شعبه اول دادگاه کیفری یک آذربایجان شرقی به قصاص محکوم شده بود، در زندان مرکزی تبریز به دار آویخته شد.
بعد از این گزارش وی بلافاصله به همراه تیمی از کارآگاهان پلیس آگاهی استان به محل حادثه عزیمت می نمایند تا ضمن بررسی صحنه جرم، ابعاد مختلف این حادثه را نیز بررسی نمایند. کارآگاهان به دستور بازپرس تحقیقات خود را آغاز می کنند.
آنان در ابتدا سراغ شاهدان عینی در محل حادثه می روند. شاهدان عینی این گونه پلیس را در جریان آنچه که دیده بودند قرار می دهند:
شب هنگام بود که یک موتورسوار، برای خوردن باقلا توقف می کند؛ اندکی بعد از توقف موتورسوار، خودروی سواری پرشیا نیز در همان محل توقف و دو سرنشین آن، علی و پوریا، پیاده و به سمت ناصر، راکب موتورسوار حمله ور می شوند. با مشت و لگد و چاقو به جان او می افتند که نهایت این درگیری خونین منجر به زخمی شدن آنان می شود. زخمی ها به بیمارستان امام رضا انتقال می یایند.
اما در این بین علی به دلیل شدت خونریزی در اثر ضربات متعدد چاقو در بیمارستان فوت می کند.
بعد از فوت علی، بازپرس جنایی تبریز دستور دستگیری سریع ناصر، متهم فراری، را به کارآگاهان صادر می کند و کارآگاهان مرد جوان را دستگیر و در اختیار بازپرس قرار می دهند.
ناصر وقتی مقابل بازپرس قرار می گیرد این گونه اظهارات خود را بیان می کند: من اصلا قصد درگیری با او را نداشتم چه برسد که بخواهم او را به قتل برسانم.
درخواست قصاص از سوی اولیای دم مقتول
جلسه اول رسیدگی به اتهام قتل علی چهارم اسفندماه سال 1398 در شعبه اول دادگاه کیفری آذربایجان شرقی برگزار شده بود که به دلیل عدم وجود مدارک لازم از جمله سی دی دوربین محل بروز درگیری و…، دادگاه جلسه دیگری را برای رسیدگی به اتهام این مرد جوان در نظر می گیرد.
و نیز جلسه دوم رسیدگی به اتهام او در مورخه پانزدهم اسفندماه سال ۱۴۰۰ در همان شعبه اول دادگاه کیفری یک آذربایجان شرقی برگزار می شود. در ابتدای جلسه رئیس دادگاه از اولیای دم مقتول می خواهد تا شکایت خود را به دادگاه ارایه دهند که هر دو پدر و مادر مقتول درخواست قصاص را از محضر دادگاه خواستار می شوند.
دوازده ضربه چاقو خوردم
با درخواست قصاص از سوی اولیای دم مقتول، قاضی از متهم 28 ساله می خواهد تا دفاعیات خود را در رابطه با اتهامات وارده به او را به دادگاه ارایه دهد که متهم جوان رو به قاضی می گوید: “من مغازه پارچه فروشی دارم. روز حادثه بعد از بستن مغازه خود با موتور به سمت منزل در حرکت بودم که به قصد خوردن باقلا توقف کردم. بر روی موتور خود مشغول خوردن باقلا بودم که به یک دفعه خودروی سواری پرشیا با سرعت به موتور من کوبید. نقش بر زمین شدم. دو نفر از پرشیا پیاده و به سمت من حمله کردند و مرا زیر مشت و لگد خود گرفتند و نیز 12 ضربه چاقو به قسمت های مختلف بدنم به خصوص صورت و پشت سرم زدند. من نیز برای دفاع از خود تمام وسایل باقلا فروشی را به سمت آنان پرتاب کردم. آنان سوار بر خودرو شده و محل را ترک کردند.
من هیچ شناختی از آنان نداشتم و اصلا قصد درگیر شدن را نیز با آنان نداشتم چه برسد به این که قصد کشتن وی را نیز داشته باشم.”
گزارش رکنا حاکی است، در نهایت دادگاه بعد از بررسی پرونده و با توجه به درخواست قصاص از سوی اولیای دم مقتول رای به قصاص نفس متهم ۲۸ ساله صادر کردند و حکم مذکور در زندان مرکزی تبریز به اجرا درآمد.
