سکوت مسئولان، گاهی از گرانی هم سنگینتر است. وقتی قانون فقط روی کاغذ میماند و نظارت در حد شعار، نتیجهاش میشود نانی که دیگر “نان” نیست؛ بلکه نمادی است از رهاشدگی بازار، بیپناهی مردم و بیحسابی روزگار.
نان بیقیمت در شهر سکوت
خبرگزاری فارس- تبریز: در کوچههای تبریز، بوی نان هنوز میآید، اما دیگر بوی عدالت نمیدهد. نانواییهای آزادپز این روزها بیآنکه کلامی بگویند، بیآنکه نرخنامهای نصب کنند، بیسر و صدا قیمت را بالا بردهاند؛ حدود ۲۵ تا 30 درصد. بیهیاهو، بیاعتراض، در سکوتی سنگین و البته آشنا، درست در برابر چشمان ناظرانی که نظارهگرند، نه ناظر.ماجرا ساده اما تلخ است. مردم نان میخرند با قیمت دیروز، اما کارت میکشند با قیمت امروز. کسی چیزی نمیگوید. نانوای آزادپز نرخ را خودش تعیین میکند و مشتری، بدون اختیار، میپذیرد. نه خبری از تابلوی قیمت هست، نه توضیحی برای افزایش، نه نهاد مسئولی که پاسخ دهد یا دستکم بپرسد: چرا؟سکوت مسئولان، گاهی از گرانی هم سنگینتر است. وقتی قانون فقط روی کاغذ میماند و نظارت در حد شعار، نتیجهاش میشود نانی که دیگر “نان” نیست؛ بلکه نمادی است از رهاشدگی بازار، بیپناهی مردم و بیحسابی روزگار.نان، برای مردمان این سرزمین، همیشه چیزی فراتر از خوراک بوده است. نان یعنی زندگی، یعنی حرمت سفره، یعنی آخرین پناهگاه معیشت. اما حالا همین نان هم، آرام آرام از سفرهها فاصله میگیرد؛ بیآنکه صدایی از جایی بلند شود، یا ارادهای برای بازگرداندنش شکل بگیرد.
صدای مردم در میان سکوت مسئولاندر میدان ساعت تبریز، مقابل یکی از نانواییهای آزادپز، صفی کوتاه اما پر از گلایه دیده میشود. مرد میانسالی با چهرهای آفتابسوخته و دستهای پینهبسته، نانی در دست دارد و با نارضایتی میگوید: همین نان بربری قبل عید 12هزار تومان بود، امروز شد15 تومان. نه تابلو داره، نه کسی چیزی میگه. اگه نپرسی، تازه آخرش میفهمی چند زدی به کارت.زنی جوان با کودک خردسالش، با چشمانی نگران اضافه میکند: به زور داریم دخل و خرجو میچرخونیم. وقتی قیمت نونم اینجوری بالا میره، دیگه چی بمونه واسه ما؟ کاش لااقل یه توضیح بدن…پیرمردی که از دور گفتوگو را شنیده، عصازنان نزدیک میشود و آهی میکشد: یه روزی نون حرمت داشت. حالا شده بازیچه دست هرکی که زورش بیشتره. مگه مسئول نداره این شهر؟
صدای مردم، روایت نان در روزگار بینظمیدر حوالی خیابان راه آهن، نانوایی دیگری صفی طولانیتر دارد. گرچه صفها در تبریز دیگر نشانه محبوبیت نانو نیستند، بلکه گواه کمبود گزینهاند.نادر، کارگر روزمزدی که نان تازه را در کیسهای کهنه میگذارد، میگوید:ما کارگرای روزمزدیم، روزی باشه نون هست، نباشه هیچی. وقتی نونِ آزادپز اینجوری گرون میشه، دیگه باید خدا خدا کنیم یارانهمون قطع نشه، بلکه نون دولتی گیرمون بیاد.چند قدم آنسوتر، ناهید خانم، پرستار شیفت شب یک مرکز درمانی، با نارضایتی میگوید: وقتی ساعت ۶ صبح از نوبت کاری برمیگردم، فقط نونوایی آزاد بازه. نونواییای که قیمت نداره و انصاف هم نداره. یا باید بخرم، یا با شکم گرسنه بخوابم.
در محله امیرخیزی، مردی با دو نان لواش در دست، خودش را ابراهیم، بازنشسته ارتش معرفی میکند. با صدایی آرام اما خشم نهفته، میگوید:سی سال خدمت کردم برای این مملکت. حالا برای خرید نون باید با فروشنده چونه بزنم؟! نونِ بدون نرخ یعنی بیعدالتی بیصدا. یه روز با قیمت، یه روز بیقیمت…در خیابان طالقانی رضا، دانشجوی علوم انسانی که برای خانوادهاش نان میخرد، میگوید: آزادپزها تبدیل شدن به حیاط خلوت بیقانونی. هیچ ناظری نمیپرسه چرا امروز نان بیشتره؟ این سکوت یعنی تایید.و بالاخره، در چاراه پاستور زنی مسن به نام اقدسخانم، نانی در دست ندارد. فقط نگاه میکند و زیر لب زمزمه میکند: نون که گرون میشه، زندگی ما فقیرتر میشه. اما درد اینه که کسی حتی نمیپرسه چرا. صدا نداریم، نون هم نداریم.وقتی نان ساده با طعم کنجد، دو برابر حساب میشودچند وقتی است برخی شهروندان از افزایش غیرشفاف قیمت نان در برخی نانواییها گلایه دارند. موضوعی که بهویژه هنگام استفاده از دستگاههای کارتخوان خودنمایی میکند. آقای رضایی شهروند در این زمینه میگوید: من فقط یه نون سنگک ساده با کمی کنجد خواستم. روی دستگاه کارتخوان دیدم قیمت دو نون حساب شده. وقتی اعتراض کردم، نانوا گفت چون روش کنجد داره، دوتا حساب میشه! خب اگه اینطوره، چرا قبلش نگفت؟خانم محمدی بازنشسته نیز به خبرنگار فارس گفت: بارها شده که نون خریدم، اما وقتی رسید کارت رو نگاه کردم دیدم مبلغ بیشتره. وقتی هم میپرسم، یا میگن اشتباه شده یا میگن کنجد داره، نون خاصه و از این حرفها. اما موقع تحویل نون، هیچ توضیحی نمیدن. آدم یا باید قبول کنه یا قید نون رو بزنه. کریمی کارگر ساختمانی گفت: یه بار اعتراض کردم، گفت بذار کنار بمان برای تنور بعدی قصد به همه کنجد می زند و دو تا سه تا ساده میشه اگر هم اعتراض کنی باید چند تنور بیشتر در صف باشی تا بتونی نان بخری.
در این بین، صداهای نگران و پر از دغدغه از دوردست میآید. صحبت از نان، از کیفیتی که هر روز کمتر و کمتر میشود و از صفهایی که هر روز بلندتر و بلندتر. وقتی به حرفهای مردم گوش میدهید، نمیتوان به راحتی فهمید که چه زمانی این روزهای سخت پایان خواهد یافت. از طرفی، استاندار آذربایجان شرقی، بهرام سرمست، با دغدغهای که برای مردم دارند، به فرماندار تبریز مأموریتی ویژه داده بودند تا سیاستهای نانواییها و کیفیت نان را بازبینی کند. وعدهها داده شده بود که کیفیت نان بهبود خواهد یافت و صفهای طولانی از بین خواهند رفت. اما آیا واقعاً تغییرات ملموس و قابل حس در میان مردم اتفاق افتاده است؟آری، تغییری هست؛ اما نه آن تغییری که مردم انتظار داشتند. هر روز که از خواب برمیخیزید، در برابر هر نانوایی، اطلاعیهای نصب شده است که نشان میدهد این نانوایی آزادپز است. ظاهراً این راهحلی است که برای کاهش صفها و افزایش تنوع در دسترس قرار گرفته است. اما در واقع، این تغییر فقط یک سطحپوشانی است. صفها نه تنها کاهش نیافته، بلکه همچنان پر از مردمی است که در انتظار نان میمانند. کیفیت نان، همانطور که بوده، همچنان درگیر مشکلات است و مردم همچنان در حسرت یک لقمه نان با کیفیت و بوی تازه میمانند.
تبریز این روزها نان ندارد؛ یا بهتر بگوییم، نان دارد، اما بیقیمت، بینظم و بیپاسخ. و در این میان، چشم امید مردم دوخته شده به یک سوال ساده آیا کسی هست که بشنود، ببیند و کاری بکند؟
لینک کوتاه : https://khooshkhabar.com/?p=29090
- ارسال توسط : کریم دلاویز