پزشکیان در رقابتی که معروف شده به یک در برابر ۵، سعی دارد با تمام توان «برای ایران» رقابت کند، میگوید میخواهیم به مسیر قانون برگردیم، بدون وعده و بدون فریب.
به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، روی پلهها ایستاد، میان صدای شاتر دوربینها، دست در دست دخترش رو به خبرنگاران گفت:«دخترم است»
او سیاستمدار است، یک پزشک قهار اما قبل از هر چیز یک پدر فداکار است. او مسعود پزشکیان است، تقریبا ۷۰ ساله، با موهایی که حالا دیگر یکدست سفید شدند. چهرهای که چروک رویش افتاده، لهجه آذریاش را در همه این سالها با خود دارد.
گاهی وسط نطقهایش، حرفهایش را بی فعل قلب میکند و سراغ جمله بعدی میرود. کمتر میخندد، کمتر هیجانی میشود اما نوبت نطقش که میشود، آتشین خطابه میگوید. طوری که گاه چون خطابه سال ۸۸ یا همین ماجراهای پس از فوت مهسا یا اصلا همین بار آخر در اواخر ۱۴۰۲ و ماجراهای بازگشت ارشاد، چنان جملات را پشت هم ردیف میکند، ترجیع بند گفتارش میشود نهجالبلاغه مولا و کلام الله که مهری میزند بر صداهای بیپایان صندلیهای پر شمار مجلس که عادت دارند به گوش ندادن و ۲،۲ کردن های نشنیده!
از روزهای کودکی در مهاباد و زیست دو ساله با بلوچ ها تا وزارت در دولت خاتمی
هفتاد سال قبل در مهاباد به دنیا آمد و همنشینی با مردم کردنشین را از کودکی تجربه کرد، اگرچه یک خانواده اصیل آذری داشت. او که این روزها سعی میکنند متهمش کنند به افکار افراطی و قوم گرایی.
ادعایی که در پاسخش گفته است:«ما اگر از قومیت دفاع میکنیم، این قومیتها ایرانی هستند. آیا امروز به یک فرد بلوچ پستی داده میشود؟ طبیعی است که چنین فردی با ما تعارض پیدا میکند. تقصیر او نیست، تقصیر من است که حقش را ندادهام. میگویند این افراد قومگرا هستند، درحالیکه آنها حق خود را میخواهند و ما هم باید حقشان را بدهیم. اگر چنین نکنیم آنها اعتراض میکنند. آیا میدانید چرا برخی به پانعربیسم، پانترکیسم و پانکردیسم روی میآورند؟ زیرا مشاهده میکنند که حقشان داده نمیشود؛ بنابراین، از جای دیگر اقدامی دیگر میکنند. باید حق همه مردم و همه ایرانیان داده شود.»
کل دوران مدرسه را در کنار همشهریهای زادگاه طی کرد و دیپلمش هیچ ارتباطی به پزشکی نداشت. خدمت را وقتی پارتی نداشته باشی و یکی از مردم معمولی باشی، هیچ بعید نیست که از مهاباد یا تبریز، کوچ ۲ ساله کنی به زاهدان.
او زیست کنار هموطنان بلوچ و اهل سنت را دو سال در مقام سرباز سپاه دانش در این مناطق تجربه کرد و فقر و سختی و بیماریهایش را که دید، برگشت و عزمش جزم گرفتن پزشکی شد.
اول دیپلم تجربی گرفت و بعد پزشکی عمومی را در دانشگاه علوم پزشکی تبریز پذیرفته شد. سالهای پایانیاش خورد به انقلاب اسلامی و بلافاصله جنگی تحمیلی. پزشکیان در این سالها هم مسئول اعزام پزشکان به لشکر عاشورا بود و هم خودش پزشک یار مستقر در میدان جنگ.
با اجرای انقلاب فرهنگی، برگشت و دکترایش را گرفت و کمی بعد همزمان با فعالیت در جبهه ها دوره تخصص عمومی و بعد تخصص جراحی قلب گرفت و کارمند بیمارستان شهید مدنی تبریز شد، جایی که بعدها مدیرش شد و مسئولیت دانشگاه علوم پزشکی تبریز را بر عهده گرفت.
مسیری که او را در دولت دوم اصلاحات به وزارت در وزارتخانه بهداشت رساند. جایی که خیلی زود و با روی کار آمدن مجلس تندروی هفتم، محلی شد برای کشاندنش به پای استیضاح.
او که در پرونده فوت زهرا کاظمی عکاس ایرانی _کانادایی در زندان اوین در گزارشی رسمی ، ادعای دادستان وقت سعید مرتضوی را رد و فوت این عکاس را بر اثر برخورد جسم سخت اعلام کرده بود، در همان ماههای نخست روی کار آمدن مجلس اصولگرا به اتهام سفرهای خارجی و تعرفه دارو کارش به استیضاح رسید اما در دفاع از خود بار دیگر توانست از همان مجلس هم رای اعتماد بگیرد. اگرچه علیرضا زاکانی رقیب این روزهایش برای انتخابات ریاست جمهوری در همان مجلس بحث آزمون دستیاری پزشکی را به تحقیق و تفحص کشاند و مدعی شد نتایج این آزمون دستکاری شده است.
ادعایی که در نخستین روز تایید صلاحیتها به آن ارجاع داد و روزنامه اصولگرای جوان هم آن را علیه پزشکیان تیتر یک کرد اما بلافاصله رییس هیات تحقیق و تفحص از آزمون دستیاری پزشکی مجلس هفتم این ادعای زاکانی درخصوص تخلفات در آزمون دستیاری در دوره وزارت بهداشت پزشکیان را رد کرد و حتی خواستار استغفار مدعیان شد.
حتی سال ۱۳۸۷ و زمانی که هنوز گزارش تحقیق و تفحص مجلس اصولگرا از تخلف ادعایی در سال ۱۳۸۲ منتشر نشده بود، مسعود پزشکیان در پاسخش به خبرگزاری مهر وابسته به سازمان تبلیغات اسلامی گفته بود:«ما در همان زمان نیز اعلام کردیم که باید طبق قانون با این موضوع برخورد شود و طبق قانون، برخورد با تخلفات در آزمون ها باید در هیئت رسیدگی به تخلفات انجام گیرد. از ما هم به عنوان مطلع دعوت نشد.» وزیر سابق بهداشت، درمان و آموزش پزشکی یادآور شده بود:«در آن زمان عده ای از دستیاران احضار شدند و پس از ثابت شدن بی گناهی آنان را آزاد کردند و اگر در این روند یک نفر اشتباه کرده است باید با آن طبق قانون برخورد شود.»
نطق های آتشین از تریبون مجلس
مسعود پزشکیان است و نطقهای آتشینش، آرشیو شبکههای اجتماعی پر است از تکه ویدیوهای وایرال شده از این نطقها. او که عادت دارد تاکید کند روز دفاع از کشور به جبهه رفته و برای کشورش جنگیده و حالا هم برای دفاع از کشورش میجنگد، در سال ۸۸ در نطقی در دفاع از معترضین به نتایج انتخابات از مردم گفت.
او باز فرازهایی از نهجالبلاغه را در صحن خواند که حضرت امیر میگوید نباید با مردم با خشونت برخورد کرد. اینکه چون قدرت داری نباید مردم را زد… گفتههایی که سبب شد حداد عادل در پایان نطق پر بازخورد پزشکیان از او گلایه کند و اصولگرایان احمدینژادی به او بتازند.
اما پزشکیان که سالهاست در مقام نماینده مردم تبریز در مجلس شورای اسلامی حضور دارد هر بار در بحرانهای بزرگ مواضعش را صریح گرفته است. چه از ایراداتی که به پرونده مهسا امینی گرفت و گفت یک پزشک است و … او در سال ۹۸ هم همین قدر بلند سمت مردم ایستاد و از نحوه مدیریت و برخورد با مردم معترض گلایه کرد.
همواره از عدالت و حق می گوید و بر یک کلید واژه تاکید دارد، «مبارزه با رانت»؛ رانت تحصیلی، رانت اطلاعاتی و رانت قدرت. از اینکه یک صدا را بلند کنند و باقی صدا ها را به زور سرکوب.
اگرچه در کارنامه او برخی پرسش ها بی پاسخ است مانند دفاع از اعتبارنامه سلمان خدادادی که احتمالا باید برایش در مناظرات پیش رو پاسخی قانع کننده به افکار عمومی بدهد. پزشکیان میگوید به جریان اصلاح طلبی با تمام وجود اعتقاد دارد اما می گوید در افکارش یک اصولگراست، چه آنکه او منظومه افکاری که به آنها باور دارد را اصولی غیر قابل عدول میداند.
منتقد رانت و مخالف رؤیافروشی
پزشکیان و منظومه فکریاش که بر پایه عدالت اجتماعی است از او یک تکنوکرات نمیسازد. او پراگماتیست است. شاید یک سوشیال دموکرات اسلامی. یک منتقد وضع موجود که بعد از ۴ دوره حضور در مجلس از قانونزدگی میگوید. به جای شعار دادن به اجرای همین قانونهای وضع شده به جای خلق قوانین جدید تاکید دارد.
از رانت پخش شده در آموزش مینالد، آمار وحشتناک بی اثری مدارس دولتی را علنی میکند که چطور ۷۰ درصد بچههای مردم در مدارس دولتی سهمی از رسیدن به دانشگاههای دولتی ندارند چون کیفیت آموزش دولتی مشکل دارد و از رانت اقتصادی و رانت قدرت انتقاد میکند، راه برونرفت از شرایط فعلی را شکستن تحریمها میداند. میخواهد کشور را به ریل برنامه برگرداند. نقشه راه ترسیم شده ۱۴۰۴ که باید کشور را به قدرت اول منطقهای بدل میساخت.
او وعده نمیدهد. برای رای سراغ وعدههای مالی آینده نرفته و تاکید دارد که نمیخواهد رویا فروش باشد. اما همه اینها از او چهرهای جذاب برای رایآوری میسازد.
او خیزش جدید به پا می کند؟
مرد مو سفیدی که به کلام امیرالمومنین تکیه دارد، مدام از قانون مداری سخن میگوید، رویا نمیفروشد، خیلی احساسی تهییج نمیکند، از او یک سوپر قهرمان میسازد که خیزشی چون ۷۶ را در کشور ایجاد کند؟
تئوری هیجانزدهای که اصلاحطلبان با ریزش شدید بدنه رایشان به آن میپردازند. شاید مرور گفتهها و مشی پزشکیان هم نشان میدهد او دنبال چنین هدفی نیست. میگوید کشور را باید از هیجان دور کرد به ریل عقلانیت برگرداند، پوپولیسم زدایی کرد و همه اینها یعنی او آمده بر پایه اصول منظومه فکریاش برای ایران رقابت کند.
مردی که پای عشق به همسر و علاقه به فرزندان ماند
مردی که بیش از ۳ دهه پس از فوت فرزند و همسرش در سانحه رانندگی پای فرزندانش ایستاد و به عشقش پایدار ماند. مردی که حتی منتقدانش لکهای سیاه در کارنامهاش نداشته اند. نماینده اصلاحطلبی که وقتی باور دارد رقیب اصولگرایش به درد دفاع از حق مردم تبریز میخورد به میتینگ تبلیغاتیاش میرود و از او حمایت میکند.
او برای عبور از این کارزار انتخاباتی کاری سخت در پیش دارد، چیزی بلاتشبیه به کاری که هر دوره برنی سندرز در انتخابات آمریکا تلاش برای انجامش داشت و هیچ گاه به پایان نرساند.
پزشکیان اما در رقابتی که معروف شده به یک در برابر ۵، سعی دارد با تمام توان برای ایران رقابت کند، میگوید میخواهیم به مسیر قانون برگردیم، بدون وعده و بدون فریب.